تلخی و شیرینیهای «فوق لیسانسهها» در فصل جدید
تاریخ انتشار: ۵ آذر ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۵۹۰۰۷۸۰
۱۶ قسمت از نیمه اول سریال طنز «فوق لیسانسهها» به کارگردانی سروش صحت روی آنتن رفته است و حالا این مجموعه کمکم به قسمتهای پایانی نزدیک میشود. قرار است ادامه «فوق لیسانسهها» پس از پایان سریالهای نوروز ۹۹ و پیش از ماه رمضان، در ۲۰ قسمت پخش شود، وقفهای که شاید چندان به نفع «فوق لیسانسهها» نباشد. به بهانه نزدیک شدن به پایان نیمه اول، درباره نقاط ضعف و قوت فصل سوم این مجموعه نوشتهایم.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
همچنان بامزه
«فوق لیسانسهها» کمدی است و طبیعتا اولین توقعی که از آن داریم این است که مخاطب را بخنداند و نسبت به دو فصل قبلی، بار طنزش کم نشده باشد. فصل سوم «لیسانسهها» از این نظر، توقع مخاطب را برآورده کرده و همچنان در خنده گرفتن از تماشاگر، آن هم نه به هر قیمتی، موفق است. نقد اجتماعی که پشت شوخیهاست، کنایهها و ارجاعات بامزه به بعضی برنامههای تلویزیون و حتی رادیو، همچنان در فصل سوم ادامه دارد و حتی بیشتر شده. برنامه «تقویم تاریخ» یکی از برنامههای خاطرهانگیز رادیو است که در بعضی از سکانسهای سریال اشاره بامزهای به آن شده است. روی هم رفته اگر بخواهیم درباره وجه کمدی سریال قضاوت کنیم باید بگوییم شوخیها در این فصل نیز خوب از آب درآمده است.
اثر مثبت تخیل و فانتزی
یکی دیگر از جذابیتهای فصل سوم، فانتزیها و صحنههای تخیلی سریال است که نسبت به فصل گذشته بیشتر شده. مثلاً در قسمت شانزدهم که یک شنبهشب پخش شد، دیدیم که شخصیت «مازیار» توانست از خوشحالی پرواز کند یا در یکی از قسمتهای قبلی، «مازیار» و آن مسافر معروفش سوار یک ماشین خیالی شدند و در خیابان حرکت کردند! حضور «فرشته» همسر «محمود» در قالب روح، در قصه حفظ شده و به تازگی سروکله منشی خیالی «محمود» که گاهی فقط صدای او را میشنویم نیز پیدا شده است! همین وجه تخیلی و فانتزی سریال، تجربه جدیدی برای مخاطب بوده و باعث شده اتفاقات بامزه و جذابی در قصه رخ بدهد.
گروه بازیگران خوب
یکی از برگهای برنده سریال از همان فصل اول، حضور بازیگر توانمندی مانند هوتن شکیبا در سریال بود. شکیبا همچنان ستاره «فوق لیسانسهها» است و وزنه مهمی برای سریال به حساب میآید. او پس از حضور درخشان خود در «شبی که ماه کامل شد»، بیشتر در این سریال زیر ذرهبین قرار گرفت و به همین علت، نقش او در فصل جدید نسبت به فصل گذشته، پررنگتر هم شد. دیگر بازیگران مانند کاظم سیاحی، سیاوش چراغیپور، بیژن بنفشهخواه و عزتا... مهرآوران هم بازیهای خوبی داشته و هرکدام نقش مهمی در باورپذیری روابط میان کاراکترها دارند.
یکنواختی شخصیتها
با همه اینها نمیتوان فصل جدید سریال «لیسانسهها» را کامل و بینقص دانست. یکی از ضعفهای مهم این فصل، یکنواختی شخصیتهاست که باعث شده آنها به دام تکرار بیفتند. اگرچه که سه کاراکتر اصلی یعنی «حبیب»، «مسعود» و «مازیار» به مقطع کارشناسی ارشد رسیدهاند، اما شرایط زندگی آنها و ویژگیهای شخصیتیشان نسبت به گذشته هیچ تغییر و تحول یا پیشرفتی نکرده و هیچ کدام نکته جدیدی برای مخاطب نداشتهاند. کمی تغییر در وضعیت شخصیتها میتوانست اتفاقات جدید و جذابی در قصه خلق کند. شخصیت «مازیار» در پایان فصل گذشته با «شادی» ازدواج کرد و مثلا همین اتفاق میتوانست سرآغاز ماجراهایی جدید شود اما عجیب است که در ادامه قصه میبینیم او دوباره مجرد است و قصه ازدواجش با «شادی» از ابتدا شروع شده است.
ریتم کند و کماتفاق
قصه «فوق لیسانسهها» کند و کماتفاق جلو میرود. در قسمتهای ابتدایی که ماجرای دستگیری زورگیر، چالشهایی برای «حبیب» و اطرافیانش ایجاد کرده بود، این ضعف کمتر به چشم میآمد، اما وقتی این ماجرا تقریبا به سرانجام رسید و اتفاقات پیرو آن مانند سلفی گرفتن با «حبیب» دیگر بامزگی اولیه خود را نداشت، دست «فوق لیسانسهها» از نظر قصه، بیشتر خالی به نظر میرسد. به همین علت جنبه سرگرمکنندگی سریال، کمی کمرنگ شده و حتی گاهی حوصله مخاطب را سر میبرد. گرچه گفتیم که بار کمدی «فوق لیسانسهها» کم نشده اما خنداندن مخاطب، نمیتواند جای سرگرمکننده بودن سریال را بگیرد.
منبع: افکارنيوز
کلیدواژه: سروش صحت فوق لیسانسه ها سریال لیسانسه ها سروش صحت سریال کمدی فوق لیسانسه ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.afkarnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «افکارنيوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۵۹۰۰۷۸۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
کاش تلویزیون، این مدلی نبود
امروز روز مهمی برای فوتبال ایران در عرصه باشگاهی است؛ با توجه به اهمیت دیدارهایی که قرار است برگزار شود، ممکن است سرنوشت قهرمان این دوره از بازیهای لیگ برتر مشخص شود. دست بر قضا دو بازی بسیار مهم هم قرار است برگزار شود که هر دو تأثیرگذار و تعیینکننده خواهند بود. یکی در تبریز که استقلال صدرنشین با تراکتور مچاندازی میکند و دیگری در تهران که سپاهان به مصاف پرسپولیس میرود.
برگزاری هر دو دیدار در یک روز، چهارشنبه بزرگی را رقم زده و با توجه به حساسیت موجود در جدول ردهبندی، اهمیت این دیدارها را اگر از دربی بیشتر نکند، دستکمی از آن هم ندارد. این دو بازی با توجه به حضور تماشاگرانی که برای گرمشدن میدان پا به ورزشگاه میگذارند، ویترین مناسبی برای تبلیغ این رشته ورزشی در ایران است. البته که با توجه به رشد فضای مجازی، چنین ویترینی بیش از گذشته در عرصه بینالمللی معرفی شده، ولی فرصت بینظیری بود که بتوان از کنار آن بیشترین بهره را برای معرفی چهره دیگری از ایران برد.
قبل از ادامه مبحث همین ابتدا باید تکلیف را مشخص کرد که چنین روایتی با علم و آگاهی از این موضوع پیاده میشود که فوتبال مثل قبلا دغدغه کوچه و بازار نیست. درست در روزهایی که سفرهها کوچکتر شدهاند، خیلی نیاز به دلِ خوشی است تا برای بازیهای لیگ برتر، مثل سابق سرودستی شکسته شود. با علم به این موضوع، ولی بازهم میشد از این فرصت، استفاده درخوری کرد به شرط آنکه تلویزیون، این مدلی نبود.
این مدلی بودن تلویزیون در چند مورد خلاصه میشود؛ اول و مهمترین آنها انحصارطلبی است. صداوسیما سالهای زیادی است که اجازه تأسیس و رشد شبکههای خصوصی را نمیدهد و همه چیز باید تحت سیطرهاش قرار بگیرد. حتی اگر قرار به فعالیت بر بستر اینترنت هم باشد، باز باید این نهاد نیمچه چراغ سبزی نشان دهد. ناگفته پیداست که چنین نگاهی، روایت را یکسویه و رفتهرفته مخاطب را دلسرد میکند. نگاه تکراری به وقایع با چهرههای برمدار مانده، اجازه ذوقزدگی از مخاطب را میگیرد.
پیامد اصلی آن، ریزش مخاطب است. اتفاقی که چندسالی است رخ داده و به گواه آمار همین نهاد و البته اظهارات مسئولان ردهبالایش، برنامهها دیگر مخاطب چندانی ندارند. تمام مواردی که در بالا گفته شد، شامل برنامههای ورزشی میشوند. انحصار در این مورد تأثیرش را گذاشته و مخاطب مثل سابق استقبالی از آن ندارد. تازه برای فوتبال، خاصه از نوع پخش زندهاش، شرایط برای تلویزیون بهتر است و همچنان در زمره برنامههای پربینندهاش محسوب میشود.
ناگفته پیداست که این پربینندهبودن در مقایسه با سایر برنامههای کنونی است وگرنه کیست که نداند آمار در مقایسه با گذشته در همین بخش هم چنگی به دل نمیزند.
پس دومین مدل تلویزیون که در چنین روز مهمی برای فوتبال میتوانست بهتر باشد، ولی نیست، ریزش مخاطبش بهواسطه راندهشدن اکثر متخصصان و سپردن امور به دست آنهایی است که آمار نشان داد، صلاحیت چندانی برای تولید محتوای جذاب و البته مخاطبپسند ندارند.
غلبه نگاه پولی بر کیفیت هم دیگر مدل تلویزیون است که مخاطب فوتبالی را در چنین روزی آزار میدهد؛ پخش آگهیهای بازرگانی تا یک ثانیه مانده به شروع بازی و زیرنویسهای ناتمام در طول ۹۰ و چند دقیقه هم نشان میدهد که تلویزیون از پخش فوتبال، به دنبال بهره مالی است. افزایش درخور نرخهای آگهی در زمان پخش دیدارهای مهم هم مهر تأییدی بر این ماجرا است. این موارد بخشی از تلاش برای انحصارطلبی تلویزیون در چنین رویدادهایی را توجیه میکند؛ هرچند تمامی اتفاقات را شامل نمیشود. حالا دیگر، سخنگفتن از این بحث کهای کاش این نهاد کمی با همین فوتبال که از ثانیه به ثانیهاش درآمدزایی میکند با روی خوش تا میکرد و دستی در جیب میکرد تا باشگاههای تا بن گرفتار بدهی را نجات دهد، امری آرمانگرایانه به نظر میرسد.
اصولا، اما در دنیایی بهتر، در چنین چهارشنبههایی که مردم هم دل و دماغی برای پیگیری بازیهای فوتبال داشته باشند، فضا برای رقابت آزاد باز است تا هر شبکه تلویزیونی که خدمت و کیفیت بهتری در پخش و تولید محتوا دارد، بتواند میهمان خانههای مخاطب شود. هرچند شاید مخاطب هم مجبور شود اندکی پول برای تماشای این زیبایی بپردازد، ولی آنوقت دیگر خیالش راحت است که نقد و نگاه یکطرفهای به او خورانده نمیشود و قرار نیست با دیدن لحظه به لحظه برمدارماندگان، با آگهیهای ریزودرشت، زیرنویسها و تبلیغات عجیب و غریب که به میانه میدان هم کشیده شده و تولید محتوایی که فاقد جذابیت و کیفیت است، لذت تماشای یک بازی فوتبال از او سلب شود.